Friday, August 15, 2008

مرگ لیلی

همچنان به دوش می کشم درد بی خدایی را
و سرانجام به گور می برم درد بی چرایی را
چراکه
تو گویی خدای من لیلی بود
و نیز چرای من در چشمانش
اما
به یاد آر زرتشت پیرسراسیمه در جنگل که از مرگ لیلی سخن میگفت
آه به راستی لیلی سالهاست که مرده
افسوس که همانروز چشم به جهان گشودم که سال مرگ لیلی بود
آه چه نا فرخنده روزی

1 comment:

Anonymous said...

دوست دارم که فانوس بردارم
به کوره راه بروم
دامنه ی نمیدانم کدام کوه
برایت ریحان بچینم
آتش داری؟