Tuesday, April 15, 2008

نیمکره ی سوم

نیمکره راست سر منشا تمامی خواهش ها و احساسات در انسان است. در واقع تمامی تعاریف˛ واقعیت هاو پدیده هایی که بصورت شهودی می پذیریم ˛ در نیمکره ی راست تجزیه و تحلیل شده اند. به نوعی هنرمندان بیشتر از نیمکره ی راست خود استفاده میکنند˛ یا به عبارتی نیمکره ی راست از آنها بیشتر استفاده میکند!از طرفی دیگر خواست گاه ذهنیت هایی چون خودبزرگ بینی˛ بلند پروازی و ماورا الطبیعه نیز از سمت راست است. شاید نارسیس را بتوان اسطوره ای به شمارآورد که به طرز افراط گرایانه از نیمکره ی راست فرمان می گیرد. مطالعات نیز نشان داده اند که به نوعی لذت از هر موضوعی از نیمکره ی راست نشات می گیرد. انسان هایی که نیکره ی راست آنها نیمکره غالب است ر واقع کاسه ی لذت بزرگتری دارند. در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اختلالات دو قطبی نیز نیمکره ی راست غالب است. در یک مطالعه نشان داده شده است که میزان چپ دستی نیز در این بیماران بسیار بالاست˛ که به نوعی بر اثبات این فرضیه صحه می گذارد
همانطور که نیمکره ی راست امواج لذت خواهی را ساطع می کند نیمکره ی چپی نیز این امواج را از به ظن خود تحلیل میکند.در واقع نیمکره ی چپ با نگاهی عاقل اندر صفیح در آنسوی نشسته و با توجیهات منطقی هر چه که همزاد راستی رشته کرده پنبه می کند. در واقع آنگاه که موضوع و یا پدیده ای را با تجزیه و تحلیل منطقی می پذیریم از نیمکره ی چپی فرمان گرفته ایم. از دید سمت راست همه چیز به لذت باید بیانجامد. از نظرگاه چپ لذت باید خواستگاه منطقی داشته باشد. نیمکره ی راست خواستار بلند پروازی افراطی ست در حالیکه سمت چپی پرواز را می پذیرد اما با در نظر گرفتن تمام جوانب وشرایط ایمنی
با این رویکرد می توان گفت که تمامی جهان بینی ها ورفتارها به نوعی حاصل تعامل˛ تنش و برخورد دو رویه ی متفاوت در مغز ماست. چرا که هیچگاه بی چتر نجات از ارتفاع سی هزار پایی نمی پریم. چه بسا که اگر نیمکره ی چپ غالب باشد اصولا˝ پریدن از این ارتفاع تنها به قصد لذت و با یک چتر نجات شاید عملی کودکانه و یا احمقانه به نظر برسد
انسان در رفتارها تصمیمات و جهان بینی های خود برخورد و تنش این دو بخش مغز را بار ها و بارها احساس می کند. چه بسا که بارها و بارها در میان این دو بازوی قدرت گرفتار و سردرگم می ماند. گاه به راست و گاه به چپ میگراید. در واقع در پس هر جهان بینی میتوان گرایش آن به راست و یا چپ را تشخیص داد. از یک نظر این موضوع بخشی از طبیعت انسانی ست که باید آن را پذیرفت. اما اگر بتوان طبیعت دیگری شبیه به ما را فرض کرد که انسان هایی با سه نیمکره در آن زندگی می کنند˛ جهان بینی هایی دقیق تری خواهیم داشت.در واقع اگراطلاعات حاصل برخورد و تنش راست و چپ به نیمکره ی سوم با عنوان نیمکره ی غالب تر میرفت شاید بتوان دنیایی دیگر با مختصاتی دیگر ترسیم کرد. البته که اگر نیمکره ی سوم باعنوان نیمکره ی غالب فرض کنیم دنیایی کاملا˝متفاوت خواهیم داشت

No comments: