Thursday, January 17, 2008

عرض یا طول زندگی-

راه هزار قدم ی را باید با قدم اول شروع کرد. جالب اینجاست که خیلی از مواقع چه بسا که قدم اول را هم فراموش می کنیم. من که همیشه وقتی به وسط راه می رسم˛ فراموش می کنم که قدم اول چی بود و کی وچرا برداشته شد!. تا به حال فکر کردید که چه عاملی باعث می شود تا قدم اول از یک راه طولانی را بردارید!؟ تصویر ما از مقصد مهمترین عامل حرکت ماست. در واقع در ابتدای سفر به سرزمین موعود˛ تخیل و تصور ما از مقصد ˛ ما را به حرکت وا می دارد. از نگاهی دیگر اندیشه ی جاده ای که ما را به مقصد می رساند نیز می تواند ما را به حرکت وا دارد. اندیشیدن به شکوفه های جاده˛ گندمزار و علفزارهایی که از میان آنها می گذریم˛ نیز ما را به حرکت وا می دارد. شاید فکر کنید عامل دیگری نمی تواند محرک ما باشد. اما من فکر می کنم اندیشیدن به قدم اول˛ آنگاه که خود را درانتهای جاده در دروازه ی مقصود می بینیم نیز می تواند عامل محرک باشد.اندیشیدن به قدم اول برای سفری دیگر. فکر اینکه باز هم باید اولین گام را برداشت. اندیشه ی دیگر باره خطر کردن و خاطره ی اولین گام در سفر پیشین ˛ باز هم وادارمان می کند تا دیگر بار قدم بگذاریم.پس باز هم اولین گام .......باز هم اندیشیدن˛خطرکردن˛ به خاطرآوردن˛

3 comments:

sohreh said...

جنگیدن زیباتر از پیروزیه . به سمت مقصد رفتن از رسیدن به اون با ارزش تره . وقتی برنده میشی یا به مقصد می رسی یه خلاو تو خودت حس میکنی . واسه پر کردن همین خلا باید دوباره راه بیفتی و مقصد تازه یی پیدا کنی . (نامه به کودکی که هرگز زاده نشد-اوریانا فالاچی )

Anonymous said...

There is a vast difference between people,who live to improve their altitude,in the image of life, and those who live to improve their impact.
There's nothing up the ladder; it doesn't worth climbing!
-Hootan Mohseni

Anonymous said...

من فکر میکنم رفتن عرض زندگی ست.و چمدان آدمیزاد باید همیشه برای رفتن بسته باشد.
خوش باشی سحاب عزیز . .سینا