ترانه های غربت
Monday, January 23, 2012
برای اِلی
دستان سردش به روی آتش می لرزید
تنش خیس
چشمانش خسته
لبانش خشک
لرزان صدایم زد
و اینگونه بود که من
به ناگاه بیرون جهیدم از خوابِ لرزانِ صدایش
2 comments:
Pany
said...
This comment has been removed by the author.
January 24, 2012 at 11:56 PM
Pany
said...
قشنگه، قسمت اول آدم اون صحنهرو مجسم میکنه ، قسمت دوم با تو به خودش میاد.
January 24, 2012 at 11:57 PM
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
قشنگه، قسمت اول آدم اون صحنهرو مجسم میکنه ، قسمت دوم با تو به خودش میاد.
Post a Comment