Tuesday, December 16, 2008

"looking at Central Park"





یکی از دوستان عزیز وقتی این عکس را دید قطعه ای نوشت که حیف بود اگر آن را با شما قسمت نمی کردم
سرش را برگرداند که چشم های خیسش را نبینم... سیگاری درآورد و بیحوصله دستهایش را توی جیب اورکت کهنه اش کرد.400 متر پایین تر ، ذر تقاطع 5 و 57، دست هایش را بالا گرفت و داد زد: تاکسی! باد موهایش را روی صورتش میرقصاند

1 comment:

Kourosh said...

nice ! except for the smoking part ! ;)