Wednesday, March 11, 2009

نت سکوت

بعضی وقتا تنها یک" ضرب" سکوت در فاصله ی نا مطبوع دو نت شاید
نه˛ هیچ نت موزونی رو پیدا نکردم
فقط سکوت
انگار که توی سفینه ی "لامبدا" در یه جایی دور و تاریک نشسته باشی
در خلا کامل که هیج صدایی نیست
اونجا که حتی خدا هم نیست
خود و خاطره مسافت چندانی با هم ندارند˛ در آن مختصات فرضی
به قول سینا" تنها یک جیغ"


سر آخر من آنم˛ ضربی سکوت در فاصله ی نامطبوع دو نت
در آخر همانم"نتی گمشده" در نی نی مردمکانت
باز هم درآن مختصات فرضی

Wednesday, February 18, 2009

لیلی با من نیست


بسان آفتاب دیروز گمشده در منحنی زمان


بسان چشمان من
انتظار حماسه ی آفتاب

بسان سیب سرخ در دستان تو
به یاد آر
عدن

Thursday, January 29, 2009

ثبت یک لحظه


دمای هوا به منفی بیست درجه ی سیلسیوس رسیده. رودخانه ی چارلز یخ زده. از پنجره آزمایشگاه به بیرون نگاه می کنم


زمستان 2009-بوستون

Saturday, January 10, 2009

در مفصل خاک و پوک

انگار سال ها پیش بود نه انگار قرن ها نه شاید هم دور تر اصلا انگار قبل تر از ما قبل هر چیزی بود که فکرش رو بکنی . اینکه چی بود و چی شد و کجا بود و کی بود رو خوب یادم نمی یاد.فقط این رو یادم می یاد که تو بودی با یه دنیا گل نرگس˛ شاید هم یاس.به قول شاعر از اون زمان تا به حال تنها حس تعلیق در حد فاصل"خاک و پوک". ای کاش می شد که از مدار ساعت گرد یکنواخت این ثانیه شمار فرار کنم. اصلا این فرکانس یک دور در دقیقه رو فراموش کن. چرا همیشه یک دور در دقیقه به سمت راست. فکر می کنم اگه با فرکانس هزار دور در دقیقه به سمت چپ حرکت کنم˛ یه جایی دوباره به هم برسیم. فقط باید یادم باشه شاخه ی گل یاسی که چیدم رو برات بیارم. همین
زمستان 2009-آوستین